سما سما ، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

سما جون

تولد دختر عمه فاطمه

سلام چند روز پيش تولد دختر عمه سما بود كه سما خانم اونو خيلي دوست داره و هميشه با هم بازي مي كنن و وقتهايي كه از همديگه دور هستن با تلفن با هم صحبت ميكنن و به دليل فاصله سني نسبتا كمي كه با هم دارن خيلي باهم دوست هستند و در اصل همبازي هم هستن و اسم ايشون فاطمه خانم هست. خلاصه روز قبل از تولد فاطمه جون سما خانم كلي شور و شوق داشت و اصرار كه بريم و براي فاطمه كادوي تولد بگيريم و با سليقه خودش يه هديه انتخاب كرد و شب تولد فاطمه خانم بهش هديه داد. از همينجا تولد شش سالگي فاطمه گل عزيزم رو بهش تبريك ميگم و اميدوارم كه در مراحل زندگيش موفق باشه و هميشه لبش خندون باشه. اينم عكسهاي مربوط به تولد فاطمه جون: &...
25 ارديبهشت 1391

بيرون روي

سلام اول از همه بايد بگم كه منظور من از عنوان اين مطلبي كه نوشتم اوني نيست كه احتمالا توي ذهن بعضيها نقش بسته،چون اگه منظورم اون مطلب بود اولش يه گلاب به روتون ميگفتم اگه صبر كنيد الان منظورم رو قشنگ براتون بيان مي كنم: جونم براتون بگه كه اين روزها با طولاني شدن زمان روز ، سما خانم ما ديگه توي خونه حوصلش سر ميره ونزديكهاي بعد ازظهر كه ميشه ديگه بهونه مي گيره،يا مي خواد بره توي حياط با دوستاش بازي كنه يا اينكه ميگه منو ببرين پارك،خلاصه ديگه هر روز كار ما همين شده كه بايد خانم رو ببريم پارك و دو سه ساعت بازي كنه و بعد هم هممون مثل لشكر شكست خورده از فرط خستگي بيايم و بيوفتيم توي خونه،        &...
13 ارديبهشت 1391

دوباره بهار آمد

بوي باران، بوي سبزه، بوي خاک شاخه‌هاي شسته، باران خورده، پاک آسمان آبي و ابر سفيد برگ‌هاي سبز بيد عطر نرگس، رقص باد نغمه شوق پرستوهاي شاد خلوت گرم کبوترهاي مست نرم نرمک مي‌رسد اينک بهار خوش به حال روزگار دخترم سلام سال 90 با تمام خوبيها و بديهاش كوله بار خودش رو جمع كرد و رفت و زمين دوباره بستر سبزش رو براي آرامش و لذت بردن تو پهن كرد و حالا نوبت توست كه با لطافت كودكي خودت تو باغ بهار چرخ بزني و از زيباييهاش لذت ببري و تا مي توني بخندي و من آرامش بگيرم از صداي قهقهه مستانه تو. امسال با توجه به مشغله كاري كه من و مامانت قبل از شروع سال داشتيم و خستگي ناشي از يك سال كاري  ولي شم...
4 ارديبهشت 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سما جون می باشد